تصاویری از مراسم سیزده بدر اهالی کرفس

تصاویری از  مراسم سیزده بدر اهالی کرفس در دامنه کوه بیلدار (قیلیج)

این تصاویر را از مراسم سیزده بدر سال ۱۳۹۲ تهیه کرده بودم که تا این تاریخ به علت اشکال در فایل مربوطه امکان قراردادن در وبلاگ را نداشتم تا اینکه چند روز پیش مشکل فوق را حل نموده و تصاویر جهت نمایش در وبلاگ آماده گردید امیدوارم مورد پسند قرار گیرد. 

 

به مناسبت اغاز سال تحصیلی و یاد دوستان دوران دبستان

                                    ای نام تو بهترین سر آغاز                 بی نام تو نامه کی کنم باز

چند روز پیش شعری که در ادامه مطلب آورده ام را در فضای اینترنت خواندم نمیدانم سراینده شعر  کیست ولی هر که بود مرا با خود به دوران دبستان، سالهای دهه شصت برد . در آن دوران هنوز همه چیز با پول سنجیده نمی شد و فاصله طبقاتی اینقدر فاحش نبود و تجملات وارد مدارس نشده بود . البته فقیر و غنی همیشه بوده و هست .  به نظر من هیچ دوره ای  مانند دوران دبستان خاطرات شیرین ندارد. ذهنهای پاک بی آلایش دوستیهای بی ریا فقط در دوره ابتدایی و مربوط به کودکیست.

در آن دوره روز اول مدرسه مثل الان بچه ها همراه خانواده به مدرسه نمیرفتند و از رفتنشان کسی فیلم نمیگرفت جز ذهنهای خودشان که در دفتر خاطرات بایگانی می شد. برای رفتن به مدرسه در روز اول یا همراه برادر و خواهر کلاس بالاتر خودت باید میرفتی البته اگه ازت خوشش می آمد و حسادت کودکیش اجازه میداد  یا اینکه همراه یکی از بچه محلهایی که یک یا چندسالی بود به مدرسه میرفتند. البته بودند تعداد کمی از بچه ها که همراه پدر یا مادرشان می آمدن معمولا کسانی بودند که از مدرسه ترس داشتند و به زور آورده میشدند . تعدادی هم روز اول فرار میکردند و در روزهای بعدی همراه خانواده میآمدند .

بیشتر معلمان دوره ابتدایی زمان ما الان بازنشسته شده اند یاد و خاطره همگی گرامی باشد . نحوه آموزش و پرورش خیلی با امروز فرق داشت ، برخورد معلمان و مسئولین مدرسه طوری بود که دانش آموزان آن دوره بیشترشان هنوز هم وقتی معلمان دوره ابتدایی خود را میبینند  احترام آکنده با کمی ترس را نسبت به معلمان دارند، این موضوع نقل قول مستقیم دهها نفر از دانش آموزان آن دوره میباشد. مخصوصا خانمها . البته بگذریم از تعدادی از افراد که کم کاری و عقب ماندگی در زندگی خود را از چشم معلمان دیده و حالا در برخوردهایی خود عقده گشایی میکنند که در کرفس بسیار نادر میباشد . شاید ترس از معلمان باعث ترک تحصیل هم می شده که غیر قابل انکار است ، امید وارم معلمی عمدی باعث ترک تحصیل کسی نشده باشد که اگر باشد به نظر قابل گذشت نیست، وبرای همیشه عذاب وجدان را برای معلم با وجدان به همراه دارد.

در آن دوره لباس یک دست اجباری نبود و به علت پایین بوده بهداشت در جامعه مخصوصا روستا ها هرروز صبح سر صف نظافت را از روی لباس و دستها کنترل میکردند و چه ول وله ای می شد ته صف ، همه یقه سفید داشتیم( یقه سفید یک تکه پارچه سفید بود که همه دانش آموزان اجبار بود به یقه لباس بدوزند) و کنترل نظافت لباس از این طریق انجام میشد. لباسها عمدتا وصله داشتند و کفشها فرسوده ولی بابت این موضوع کسی خجالت نمی کشید و مورد تمسخر قرار نمیگرفت یادش بخیر .کمتر کسی کیف  بازاری همراه خودش به مدرسه می آورد. عمدتا کیفها توسط خانواده درست می شدند ،  با سلیقه ها برای بچه هاشون کیفهای بافتنی که الیافش از لباسهای کهنه تهیه میشد تهیه میکردند. برای دختر ها روی کیف نقشی از گل هم میبافتند. تعداد زیادی نیز در تهیه کیف از گونی کود های شیمیایی استفاده میکردند . همین طور برای جلد کتابها هم از نایلن داخل گونی استفاده می شد. با توجه به اینکه اکثر دانش آموزان در یک سطح اقتصادی بودند در نتیجه این  لوازم  عادی شده بود.

 

شعر زیبای اولین روز دبستان و فایل پی دی اف تصاویری از کتاب فارسی اول ابتدایی در ادامه مطلب

ادامه نوشته

تصاوير وتوضيحاتي از ورود اولين ماشين الات كشاورزي به روستاي كرفس.

با سلام خدمت عزيزان و بازديدكنندگان وبلاگ

تصاوير وتوضيحاتي از ورود اولين ماشين الات كشاورزي به روستاي كرفس.

مطالب با استفاده از دفتر خاطرات مرحوم پيرعلي برجي و توضيحات تكميلي حاج اسماعيل برجي نوشته شده است لازم است در اينجا از كمكهاي بي دريغ برادر گراميم حاج اسماعيل برجي تشكر و قدرداني نمايم كه در جمع آوري تمام مطالب تاريخي اين وبلاگ نهايت همكاري را داشته اند.  

در ادامه مطلب با توجه به اين كه موضوع مربوط به سالهاي قبل ميباشد واز افرادي كه نام برده ميشود تعدادي در قيد حيات نيستند لذا اين جانب با آرزوي شادي روح اين عزيزان و آرزوي طول عمر براي عزيزاني كه بين ما هستند از تمام بازماندگان افراد از دنيا رفته  و ديگر برادران پوزش طلبيده و جهت تكراري نشدن كلمات ازكلماتي مانند مرحوم و آقا استفاده نميكنم.

 اين ماشن الات مربوط به سيف امير حسيني (علي نقي خان) ميباشد كه مشخصات تراكتورها يك دستگاه مسي هرس ويك دستگاه انترناش 4 سيلندر و يك دستگاه اينترناش 6 سيلندر  دو دستگاه مان و يك دستگاه هم كمباين كاكشات بوده است.

تصاویر ( مکان حیاط اربابي :حاج شیرینعلی عزیزی سوار تراکتور جلو در تصویر ودر کنار ایشان میزا فتحعلی ترابی ایستاده و پیر علی برجی سواره تراکتور عقب)

اولين تراكتور با نام مسي هرس كه توسط علي نقي خان خريداري شده بود به رانندگي كربلايي كريم همداني و شاگردي مسي عبدالهي رزني پسر محمود قهوه چي و شاگرد دوم  پيرعلي برجي در سال 1336 وارد كرفس شد .

در آخر سال كربلايي كريم و مسي هردو تسويه كرده و كرفس را ترك ميكنند و پيرعلي برجي تراكتور را جهت تعميرات به همدان برده و در سال 1337 شخصا رانندگي را عهده دار ميشود و غيبعلي فيروزي و بيرامعلي برومند را به شاگردي انتخاب ميكند.همچنين در اين سال سيف امير حسيني يك دستگاه ماشين سواري به نام پابدا خريداري ميكند و پيرعلي برجي بعد از اخذ گواهي نامه رانندگي از همدان رانندگي اين ماشين را نيز عهده دار ميشود.

سال 1338 يك دستگاه تراكتور اينترناش نيز توسط سيف خريداري ميشود . در اين سال پيرعلي برجي سرپرست ماشين الات و راننده سواري پابدا و غيبعلي فيروزي ،اروجعلي امجدي و شيرينعلي عزيزي وبيرامعلي برومند رانندگان تراكتورها بودند.

صاویر ( سمت راست غلام آقایی- سمت چپ پیرعلی برجی در کنار سواری پابدا)

 درسال 1339 يكي دو دستگاه ديگر تراكتور و يك دستگاه كمباين نيز توسط سيف اميرحسيني خريداري ميشود رانندگي كمباين و سرپرست ماشين الات را پيرعلي برجي عهده دار ميشود وكمك راننده كمباين اروجعلي امجدي و شاگرد ابوالقاسم شعباني. راننده گان تراكتورها در اين سال آقايان غيبعلي فيروزي ،عربعلي خلمه(شهبازي شكيب)،عليخان سلطاني،ابوالقاسم مقيمي، حسن خرامان،فرهاد صحرايي،شيرينعلي عزيزي ، بوده اند.

صاویر( سمت راست اروجعلی امجدی و سمت چپ پیر علی برجی در کنار کمباین کاکشات)

صاویر( جلو کمباین ایستاده سمت راست آقامردان بی مردانی سمت چپ حاج شیرینعلی عزیزی روی کمباین سمت راست اروجعلی امجدی وسط پیر علی برجی و سمت چپ سیفعلی صلیب)

صاویر(کنار عکس سمت راست ابوالقاسم شعبانی- کنار کمباین ایستاده همدانی- روی پله پیرعلی برجی و اروجعلی امجدی -نشسته پست فرمان سید احمد هاشمی-و کنار ایشان شیرینعلی عزیزی ونشسته روی کمباین سمت چپ آقامردان بی مردانی.)

درسال 1339 درگيري بين كاركنان ارباب سيف امير حسيني و ارباب حبيبي سر موضوع كشت زمينهاي زير جاده قله و جاده اصفهان پيش ميآيد.

سال 1340و1341 رانندگان كمباين و تراكتور تقريبا همان افراد بوده اند در سال 1340 اختلاف ملكي بين سيف امير حسيني از كرفس و عبدالله خان ارباب وسمق پيش ميآيد.

حقوق و مزاياي سرپرست ماشين الات در سال1340 مبلغ 330 تومان در ماه بوده است.

در سال 1341 زمينهاي زير جاده قله و بالاي جاده اصفهان كه توسط ارباب حبيبي از سنقر اباد شخم شده بود توسط كرفسيها از طرف سيف امير حسيني كاشت ميشود كه در زمان كاشت در گيري پيش ميآيد در زمان برداشت در سال بعد نيز بازدرگيري بين اهالي دو روستا از طرف اربابها پيش ميآيد.

رانندگان سال 1342 اقايان صمد ترابي، اروجعلي امجدي، عربعلي خلمه، غيبعلي فيروزي، عزت ترابي، عين اله جهانگيري، عليخان سلطاني، غلام ترابي، اصغرامجدي، شهيد عابدين معصومي.به سرپرستي پيرعلي برجي بوده است. در اين سال اصلاحات اراضي توسط دولت شروع شد و قدرت اربابها به حد اقل رسيد. سال 1342 از نظر كشاورزي سال بسيار خوبي بوده است.

سال 1343 سال بسيار سردي بوده است در تاريخ 18/01/43 باد شديدي مي وزد و19/01/43 برف و باران ميبارد و در 20/01/43 برف زيادي ميآيد. در اين سال بهاره كاري خوب نبوده و تمام گندم وجو كاشته شده به علت قابل درو نبودن چراگاه احشام ميشود . در زمستان  رودخانه ها يخ بسته بودند. بارش برف نسبت به سالهاي قبل خيلي زياد  بوده . به دلیل سرمای شدید هوا  رودخانه ها يخ  بسته بوده و در روستا آب برای نوشیدن و حمام نبوده  تا اينكه به دستور مرحوم سيد احمد هاشمي(پدر سيد محمد علي ) روحاني محبوب روستاي كرفس جوانها با بيل و كلنك صدها متر يخ را شكسته و آب را به روستا ميرسانند و هوا از 10/11/43 تقريبا خوب ميشود.

لازم به توضيح ميباشد كه اولين تراكتور شخصي توسط حاج ستار فرامرزي و حاج خليل نصرتي با مارك مسي هرس وارد كرفس شده است.

دومين تراكتور شخصي  به نام هانوماک توسط پيرعلي برجي و علي خان سلطاني و حاج يوسف رحماني  وحاج صمد ترابي و علی اکبر قربانی به قیمت 18 هزار تومان خریداری ومورخه۰۷/۰۸/۴۲ وارد كرفس شده است.

سومين تراكتور شخصي با مارك زتور توسط محمدحسن ميثاقي و حاج شيرينعلي عزيزي وارد كرفس شده است.

این مطلب برای سالهای بعد از 1343 تکمیل خواهد شد.

شب یلدا

باز “یلدا/ چله/ خور روز” این جشن پیچیده در رازهای باستانی و شب مقدس غلبه نور بر تاریکی فرا می رسد  (مقاله ای بسیار دقیق و کامل از دکتر آیدین پورمسلمی  وب سایت فرزانش ایرانیان) در ادامه مطلب

ادامه نوشته

سال نو باستاني مبارك

 

نوروز باستانی:هيچ مطلبي مانند شعر زيباي : شهيار قنبري كه آقاي اسفندیار منفردزاده براي آن آهنگ ساخته و با صداي زيباي مرحوم فرهاد مهرداد اجرا شده نميتونه ياد نوروزهاي دوران كودكي رو  تو خاطرات زنده كنه . البته اين نظر منه.

 

 

کودکانه

 

بوی عیدی ، بوی توپ ، بوی کاغذ رنگی

بوی تند ماهی دودی وسط سفره­ی نو

بوی یاس جانماز ترمه­ی مادربزرگ

با اینا زمستونو سر می­کنم

با اینا خستگیمو در می­کنم

شادی شکستن قلک پول

وحشت کم شدن سکه­ی عیدی از شمردن زیاد

بوی اسکناس تا نخورده­ی لای کتاب

با اینا زمستونو سر می­کنم

با اینا خستگیمو در می­کنم

فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه

شوق یک خیز بلند از روی بته­های نور

برق کفش جفت شده تو گنجه­ها

با اینا زمستونو سر می­کنم

با اینا خستگیمو در می­کنم

عشق یک ستاره ساختن با دلک

ترس ناتموم گذاشتن جریمه­های عید مدرسه

بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب

با اینا زمستونو سر می­کنم

با اینا خستگیمو در می­کنم

بوی باغچه ، بوی حوض ، عطر خوب نذری

شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن

توی جوی لاجوردی هوس یه آبتنی

با اینا زمستونو سر می­کنم

با اینا خستگیمو در می­کنم

سال خرگوش مبارك